کلبه تنهایی دانشجویان

بروزترین و بهترین پاتوق تفریحی سرگرمی و دانشجویی

کلبه تنهایی دانشجویان

بروزترین و بهترین پاتوق تفریحی سرگرمی و دانشجویی

روز دحو الارض

روز دحوالارض روز گشترش زمین را گرامی می داریم.


جهت انجام اعمال این روز به مفاتیح الجنان مراجعه فرماید.


از اعمال این روز: روزه گرفتن . دورکعت نماز که بعداز سوره حمد 5 مرتبه سوره شمس خوانده می


شود.


ما را از دعا های خودتان فراموش نکنید.


التماس دعا



اطلاعیه

سلام دانشجویان عزیز به محل برگزاری کلاسها دقت کنید.


ازطریق بخش اطلاعیه های تغییر کلاسها در سایت مرکزبافق از تغییرات کلاسها در طول ترم مطلع 


شوید.


لا اقل در ابتدای هر هفته برنامه هفته را مجددا کنترل نمایید.

تمدید مهلت ثبت نام فراگیر 91 دانشگاه پیام نور

مهلت ثبت نام آزمون های کاردانی به کارشناسی و کارشناسی فراگیر دانشگاه پیام نور تا پنجشنبه ۲۰ مهر تمدید شد
به گزارش اخبار پیام نور، مهلت ثبت نام آزمون های کاردانی به کارشناسی و کارشناسی فراگیر سال ۹۱ که پیش از این تا ۱۸ مهر اعلام شده بود تا ساعت ۲۴پنجشنبه ۲۰ مهر ۹۱ تمدید شد.
همچنین ثبت نام آزمون کارشناسی ارشد فراگیر ۹۱ پیام نور تا ۲۲ مهر ادامه خواهد داشت. علاقه مندان به شرکت در دوره های فراگیر باید با خرید کارت اعتباری و از طریق سایت سازمان سنجش به آدرس اینترنتی www.sanjesh.org نسبت به ثبت نام خود اقدام کنند. 
آزمون فراگیر دوره کارشناسی ارشد، کارشناسی و کارشناسی ناپیوسته (کاردانی به کارشناسی) طبق اعلام قبلی در دو نوبت صبح و عصر ۲۴ آذرماه ۹۱ برگزار می شود
برای ثبت نام ارشد فراگیر پیام نور سال ۹۱ کلیک کنید
برای ثبت نام کارشناسی فراگیر پیام نور سال ۹۱ کلیک کنید
برای ثبت نام کاردانی به کارشناسی فراگیر پیام نور سال ۹۱ کلیک کنید
برای دانلود رایگان دفترچه فراگیر ۹۱ پیام نور / کلیه مقاطع کلیک کنید
خرید کارت اعتباری پذیرش دوره های فراگیر دانشگاه پیام نور ، پذیرش بهمن 91 و مهر 92 کلیک کنید
 

اشتباهی که متقاضیان شرکت در آزمون ارشد می کنند

 اخبار پیام نور گزارش میدهد: سالهای زیادی نمی گذرد از اولین مرتبه که سازمان سنجش سوابق تحصیلی را در پذیرش دانشگاه تاثیر داد.معدل،عنوان سوابق تحصیلی موثری می باشد که این روزها در پذیرش مقطع کاشناسی ارشد تاثیر گذار است. همه متقاضیان ورود به مقطع کارشناسی ارشد از طریق آزمون های سازمان سنجش ( فراگیر پیام نور را نیز شامل می شود) برای ثبت نام حتما باید معدل خود را اعلام کنند. ثبت نام آغاز می شود و متقاضیانی که دانشجوی سال آخر کارشناسی هستند و قصد شرکت در کارشناسی ارشد را دارند معدل خود را به تشخیص خود و یا اشتباه اعلام می کند.! صحیح و دقیق اعلام کردن معدل آنقدر مهم است که در صورت اشتباه بودن ممکن است موجب لغو قبولی داوطلب شود.اشتباهی که تعداد زیادی از متقاضیان شرکت در آزمون های کارشناسی ارشد می کنند! داوطلبان سال آخر و یا ترم آخر این اشتباه را بسیار مرتکب می شوند! چرا که آنها باید معدلی را اعلام کنند که، در فرم مخصوصی که آموزش دانشگاه در آن معدل را تایید و مهر کرده باشد. این فرم یک نسخه در اختیار دانشجو و یک نسخه در پرونده آموزشی دانشجو بایگانی می شود.

برای دریافت فرم مخصوص اعلام معدل ویژه دانشجویان سال آخر و یا ترم آخر کلیک کنید

برنامه کلاسی

به اطلاع کلیه دانشجویان می رساند برای اطلاع از برنامه کلاسی به سایت زیر مراجعه کنید


www.bafghpnu.ac.ir

آخـــــــــرخـــــــــــط

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

سپاس


برای همه وقت هایی که مرا به خنده واداشتی

به حرف هایم گوش دادی

به من جرات و شهامت دادی

خواستی در کنارم باشی

به من اعتماد کردی

مرا تحسین کردی

گفتی دوستت دارم,در فکر من بودی

برایم شادی آوردی,دلتنگم بودی

به تو احتیاج داشتم و تو با من بودی

در چشمانم نگریستی و صدای قلبم را شنیدی

تــــــــو را سپاسبرای همه وقت هایی که مرا به خنده واداشتی

به حرف هایم گوش دادی

به من جرات و شهامت دادی

خواستی در کنارم باشی

به من اعتماد کردی

مرا تحسین کردی

گفتی دوستت دارم,در فکر من بودی

برایم شادی آوردی,دلتنگم بودی

به تو احتیاج داشتم و تو با من بودی

در چشمانم نگریستی و صدای قلبم را شنیدی

تــــــــو را سپاس

لیدی گاگا رفته فرانسه

اینم عکساش بقیه گاگا مور

یه وقــــتایی که دلت گـرفته ؛
بغض داری ،
آروم نـیستی !
دلت بـــراش تـنگ شده ....
حـوصله ی هـیـچـکسو نـداری !
به یــاد لحظه ای بیفت کـه :
اون هــمه ی بی قـراری هــای تـو رو دیـــد؛
امــا ....
چـشمـاشـو بست و رفــت ... !!!

برنامه کلاس های مدیریت صنعتی دانشگاه پیام نور مرکز کرمانشاه

برنامه کلاس های مدیریت صنعتی دانشگاه پیام نور مرکز کرمانشاه

    ___________________________________________________________


  • عنوان : برنامه کلاس های مدیریت صنعتی دانشگاه پیام نور مرکز کرمانشاه

    فرمت : pdf

    حجم فایل : 140 کیلوبایت         





    برای دانلود روی لینک زیر کلیک کنید :




    دانلود برنامه کلاس های مدیریت صنعتی دانشگاه پیام نور مرکز کرمانشاه         


    فرم خام رزومه نویسی


    عنوان : فرم خام رزومه

    فرمت فایل : word

    حجم فایل : 60 کیلوبایت       



    برای دانلود روی لینک زیر کلیک کنید :



    دانلود فرم خام رزومه نویسی      


    داستان قشنگ نازنین و افشین

    اسم من نازنین و17سال دارم تابستان پارسال دوستم بایه نفرتلفنی دوست شدوداستان ازاین جا شروع شدکه به شکیباگفتم بده من این پسروامتحانش کنم بهش اس دادم جواب ندادبهش زنگ زدم باهاش حرف زدم بعددیگه ولکن منودوستم نبودمیگفت دوتامونودوست داره 2هفته گذشت رویادوستمون بادوتاازدوستاش دوست بودشماره یکیشونوبه من دادمن اصلا نمیخواستم باکسی باشم ولی سردوراهی بودم به پدرام دوست علی که خیلی ازهم خوششون نمیومدزنگ ندم بهش گفتم من علیونمیخوام یادم نیست چی شدوچرا شماره افشینوبه من داداما گفت بهش زنگ بزن افشین ازدخترابدش میومدولی من بهش زنگ زدم خیلی شوخ بودمسخره بازی درمیوورد اذیتم میکردولی من ازش کمک خواستم اونم گفت به من چه حالا..ازاین جااززبان من اونا مینویسم افشین کمکم کن که چی بشه نازنین خانوم که ازدست علی راحت بشم خب بایدفکرکنم باشه فردازنگ میزنم .فرداشد!الوافشین سلام شمایی اره چی شدنازنین منومثل برادرت بدون واگه علی مشکل درست کردبهم بگوباشه افشین ممنون ازاون روز خیلی به افشین فکرمیکردم ولی به علی اصلاهروزباافشین حرف میزدم وحرفای علیوبهش میگفتم یه روزعلی وقتی گوشیوجوابدادگفت تویه اشغالی که ازاشغال دونی درت اوردن ومیگفت دست ازسرم بردارهرچی التماس میکردم علی چراتوروخدااین کاروبامن نکن اشکمودراورده بودبه افشین زنگ زدم گفت الی ولش کن تاپیش خودش فکرنکنه کیه فرداش دوباره به علی زنگیدم کلی گفت ببخشیدازاین حرفابش گفتم باید1هفته فکرکنم قبول کردتواین یه هفته به هیچ کس زنگ نزدم فقط به افشین فکرمیکردم بعدازیه هفته زنگ زدم علی گوشیشوبرمیداشتومیگفت این خط واگذارشده دوباره شروع کرده بودبه افشین زنگ زدموگفتم اون خیلی جوش اورده بودوگفت مگه من نگفتم ولش کن حسین دوست افشین وعلی به من گفت خودشه ولی نمیخوادبات حرف بزنه اما من بش میگم جواب بده علی جواب دادوگفت توباافشین حرف میزنی تازه شکیباگفته با5نفردیگه ام هستی من بش گفتم افشین داداشم هست اما بعدبش گفتم باشه بروازاون روزهروقت اسمشوجلوی افشین میوردم عصبانی میشدهمیشه میگفتم چرااخه کم کم علاقم به افشین خیلی زیادشدجوری که باشنیدن اسمش گریم میگرفت بابامامانم گوشیموازم گرفته بودن ومن نمیتونستم ازش باخبربشم شب وروزم شده بوداشک وعشق5ماه بودهیچ خبری ازش نداشتم

     

     

     تاسارابه دادم رسیدباگوشیش بهش زنگ میزدیموبالاخره دوباره ازهم خبردارشدیم عید قراربودباسارابریم ببینیمش وای شوق دیدن یارشوق دیدن عشقم باخودم میگفتم این بهترین عیدم میشه یه روزباگوشی یه نفربراش اس دادم گفت چی میخوای توکه دیگه منودوست نداری هرچی میگفتم کی گفته به خدااشتباه شده من دوستت دارم قبول نمیکردبهم گفت تو دیگه منودوست نداری سارااینوگفته منم گفتم به خداسارادروغ گفته میگفت چرابایددروغ بگه من گفتم به خدااون دروغ گفته بعدگفت فقط توراست میگی نازنین خانوم من دیگه تورونمیشناسم عزت زیاددیداربه قیامت یه دفه ازحال رفتم کسی نبودهمه رفته بودن بیرون چشماموبازکردم دیدم پخش زمینم خودموجمع کردمواینقدرگریه کردم که دیگه جونی برام نمونده بودعشقم برداشت اشتباه کرده بودومن داقون وعصبانی ازدست ساراتا15فروردین ساراپیداش نبودتاتوی دبیرستانمون دیدمش بهش گفتم چیکارکردی بامن ساراگفت دخترعمش اشتباهی فرستاده بوده یه اشتباه یه عمرداغونیه  بچه هابه من میگفتن چرامثل مرده هاشدی چرااینقدرگریه میکنی نمیدونستن عشق افشین منواینجوری کرده 1ماه گذشتوافشین جواب سارارونمیداد تایه شب سارازنگ زدخونمون گفت افشین برگشت من گفتم منوفیلم کردی ساراگفت نمیدونی چقدردروغ گفتم تابرگشت عشقم برگشته بودولی من باورنمیکردم تابالاخره باگوشیدارشدنم فهمیدم اره عشقم برگشته بهم برای اولین بارگفت گلم گفت نازنین من میخوام یه چیزی بگم ولی میدونی تاحالانگفتم چراچون میترسیدم ازدستت بدم من دیوونتم عاشقتم بی تونمیتونم زندگی کنم وتورومیخوام وهمین جورگریه میکردوگفت وقتی فکرکردم دوستم نداری 4 بارخودکشی کردم وداداشم گفت که اون واقعاخودکشی کرده بود4بارمن الان 1سال هست که عشقموندیدم دوستان برام دعاکنین عشقم دوباره نره وبهم برسیم من رویدادهای این دوماه رو ننوشتم ولی دعاکنین برام ارشیاجان ازتوممنونم این اجازرودادی اسمای دخترا و پسرامستعاره

     

    اینم حرفای دل نازنین خانومه خطاب به عشقش افشین

     

    سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! افشین جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی افشین بازم تونستم باهات حرف بزنم.شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: نازنین، دخترم ، در را باز کن. نازنین جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. نازنین ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست نازنین یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای نازنین میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه

     

    دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟! افشین تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی نازنینت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی نازنینت تا آخرش رو حرفاش موند. افشین نازنینت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟!افشین من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش.

    یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی که من بخندم. افشین حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ. پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه. همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای افشین کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر. منم باهات میام ….

     

    پدر نازنین نامه تو دستشه ، کمرش شکست ، بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه. سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه. آره پدر افشین بود، اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود. پدر وحیدهم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست نازنین اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود. حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق افشین و نازنین بسته شده. حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند…

    داستان هانیه و حمید


    بچه زرنگ مدرسه بودم......معلم ها به تیزهوشی و استعدادم همیشه

    اعتراف می کردن دبستان که چیزی نبود ولی همون موقع علاوه بر معدل

    بالام سوالات امتحانی بچه های بزرگتر رو حل میکردم.....تو خانواده فرهنگی

    بزرگ شده بودم و همیشه احترام همه رو داشتم.....من و خواهرم فائزه

    بودیم که یه جفت شیطون بلا هم بهمون اضافه شد.....بوشهر زندگی

    میکردیم البته خونه بابابزرگام یه روستا طرفای شیراز بود......بابابزرگم افتاد تو

    بستر بیماری بابام مجبور شد از کار و پیشرفت تو بوشهر بزنه و بیاد پیش

    باباش زندگی کنه چون بابام یه دونه است.....اومدیم روستا همه ی دخترای

    روستا به من و ابجیم حسودی میکردن....اخه تو همون یه مدرسه درب و

    داغون هم که درس میخوندیم مثل بقیه دخترای روستا فکر عشق و

    عاشقی و ازدواج نبودیم سرمون تو کتابمون بود اون موقع من پنجم دبستان

    فائزه دوم دبستان بود.....همه ی دخترا دوست پسر داشتن غیر از

    ما......دخترداییم سودابه هم سن من تو کلاس من بود خیلی همدیگه رو

    دوست داشتیم باهم میرفتیم مدرسه باهم برمی گشتیم ناهارامون رو می

    اوردیم خونه همدیگه که همسایه هم بودیم و.......آخرای سال بود نزدیکای

    خرداد ماه....امتحانا داشت شروع میشد که محمد داداش سودابه میخواست

    جشن عروسی بگیره و بره سر زندگیش..وقت بدی بود ولی اگه نمیرفتم

    سودابه دلخور میشد اونجا عروسی رو تو تالار نمی گرفتن تو خونه بود اما

    واقعا صفا داشت.....هفت شب قبل از عروسی تو خونشون بزن و بکوب

    بود....شب اول میخواستم لباس محلی بپوشم که سودابه گفت لباس

    محلی رو بذار برا شب عروسی امشب ماکسی بنفش کمرنگه رو بپوش

    خلاصه پوشیدم و یه کم ارایش کردم رفتیم......کاش قلم پام میشکست اون

    شب نمیرفتم......وقتی از در رفتیم تو یه پسر باهام رودررو شد همون جا

    دلم ریخت....ابرو پیوسته چشما قهوه ای روشن مایل به سبز خمارگونه مژه

    ها فر و تاب خورده بینی قلمی لب کوچیک مو مشکی مشکی.....وای...کار

    زیباییش ندارم جذاب بود.... فوق العاده جذاب.....انگار نیروی الکتریسیته ی

    جهانی تو چشاش بود با پای لرزون رفتم کنار دیوار قلبم به شدت

    میتپید.....

     

     برای خوندن ادامه داستان لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید

    ادامه مطلب ...

    کتاب (متن فارسی) استاندارد بین المللی مدیریت کیفیت ISO 9001: 200۸

    استاندارد بین المللی مدیریت کیفیت ISO 9001: 2008*
    * متن فارسی 

    استانداردها ی سری ISO 9000 عمومی ترین استانداردی می باشد که مبانی و الزامات یک سامانه مدیریت کیفیت را برای سازمانها صرف نظر از وسعت، نوع فعالیت، کالا و خدمات ارائه میدهد.

    استاندارد ISO 9001:2000 از تاریخ 15 نوامبر 2010 فاقد اعتبار بوده و تمامی سازمانهای دارای این گواهینامه می باید در جهت ارتقاء سیستم مدیریت کیفیت خود به ویرایش سال 2008 اقدام نمایند.

    در کتاب حاضر آخرین ویرایش 2 استاندارد از 3 استاندارد سری 9000 به همراه تاریخچه ای از این استانداردها آورده شده، لازم به ذکر است در زمان چاپ این کتاب استاندارد ISO 9004 در دست بازنگری بوده است.

    دانلود فایل


    توجه : در صورت مشاهده صفحه فیلترینگ http  را به https تغییر دهید.