کلبه تنهایی دانشجویان

بروزترین و بهترین پاتوق تفریحی سرگرمی و دانشجویی

کلبه تنهایی دانشجویان

بروزترین و بهترین پاتوق تفریحی سرگرمی و دانشجویی

کتاب رفتار سازمانی پیشرفته

  تهیه کننده :محمد حسن میرزائی - دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت فناوری اطلاعات


مولف کتاب : استیفن. پی .رابینز


مترجمین : دکتر علی پارسائیان و دکتر سید محمد اعرابی


دانلود


توجه : در صورت مشاهده صفحه فیلترینگ http  را به https تغییر دهید.

اقتصاد کلان

یک جزوه کامل 150 صفحه ای از کتاب اقتصاد کلان رو برای دانلود آماده کرده ام.

دانلود


توجه : در صورت مشاهده صفحه فیلترینگ http  را به https تغییر دهید.

طنز دانشجو

رفتار پسران دانشجو از ترم اول تا آخر دانشگاه! (طنز)

• ترم اول (ترم جو گیریدگی):
الو سلام مامانی. منم هوشنگ.
وای مامانی نمی دونی چقدر اینجا خوبه. دانشگاه فضای خیلی نازیه. وای خدا خوابگاه رو بگو.
وقتی فکر می کنم امشب روی تختی می خوابم که قبل از من یه عالمه از نخبه ها و دانشمندای این مملکت توش خوابیدن و جرقه اکتشافات علمی از همین مکان به سرشون زده؛ تنم مور مور میشه…
راستی اینجا تو خوابگاه یه بوی مخصوصی میاد که شبیه بوی خونه اصغر شیره ای همسایه بغلیمونه.
دانشجوهای سال های بالاتر میگن این بوی علم و دانشس!
لامصب اینقدر بوی علم و دانش توی فضا شدیده که آدم مدهوش میشه!!!
پریشب یکی از بچه ها به خاطر Over Dose از دانش رفت بخش مسمویت بیمارستان!

• ترم دوم (ترم عاشق شدگی):
آه ای مریم. ای عشق من. همه زندگی من.
می خواهم درختی شوم و بر بالای سرت سایه بیفکنم تا بر شاخسار من نغمه سرایی کنی.
می خواهمت با تمام وجود عزیزم.
همه پول و سرمایه من متعلق به توست.
بدون تو این دنیا رو نمی خوام. کی میشه این درس من تموم شه تا بیام باهات ازدواج کنم …
امروز یک ساعت پشت پنجره کلاستون بودم و داشتم رخ زیبایت را که همچون پروانه ای در کلاس می درخشیدی تماشا می کردم…

• ترم سوم (ترم افسردگی):
الو مامان سلام.
مریم منو ول کرد و گذاشت رفت!
مامان جون افسرده شدم آخه اولین عشقم بود حالا هم دارم میمیرم از غصه.
ای خدا بیا منو بکش و راحتم کن.
مامان من این زندگی رو نمی خوام …
دیگه خسته شدم از دنیای وانفسا


• ترم چهارم (ترم زرنگ شدگی):
الو سلام مهشید جون خوبی عزیزم؟
منم پژمان! کجایی نفس؟ نیستی؟
دلم تنگ شده واست. گنجشک کوچولوی من. بیا ببینمت قربونت برم …
مهشید جون من پشت خطی دارم. مامانمه. بعداً بهت زنگ میزنم …

الو به به سلام چطوری ندا جون؟
آره بابا داشتم با مامانم صحبت می کردم!
پیرزن دلش تنگ شده واسم! جوجوی من حالت خوبه؟
به خدا منم دلم یه ذره شده واست.
باشه عزیزم فردا ساعت ۱۱ پارک پشت دانشکده دارو…

• ترم پنجم (ترم مشروطه گی):
الو سلام استاد!
قربون بچه ات! دارم مشروط میشم، ۲ نمره بهم بده.
به خدا دیشب بابابم سکته کرد، مرد.
مامانم هم از غصه افتاد پاش شکست الان تو آی سی یو بستریه.
منم ضربه روحی خوردم شدید، دچار فراموشی شدم اصلاً شما رو هم یادم نمیاد …
اگه این مورد مشروط پشروطه ما اوکی بشه قول میدم جبران کنم …

• ترم ششم (ترم ولخرجیدگی) :
الو مامان من خونه می خوام!
راستی اون ۵۰ تومنی که ۳ روز پیش فرستادی تموم شد.
دوباره بفرست. خرج پروژه ام شد!!!

• ترم هفتم (ترم پاتوقیده گی):
خودتون دیگه سیر تا پیازشو حدس بزنین دیگه …

• ترم هشتم (ترم فارغ التحصیلگی):
الو سلام خانم.
واسه این آگهی که توی روزنامه دادید تماس گرفتم.
فرموده بودید آبدارچی با مدرک لیسانس و روابط عمومی بالا …
ای وای بر من؛ کی میره اینهمه راهــــو …

[تصویر:  0.291020001343757062_irannaz_com.jpg]

چه دعای با حالی

خدایا...!

اندکی نفهمی عطا کن،که راحت زندگی کنیم!

مردیم از بس فهمیدیم و به روی خودمون نیاوردیم...! 

فرق دخترا با پسرا در کنکور

دخترا همه سرشون تو ورقشونه و از هر 10000 نفر یه نفر بیکاره

ولی پسرا از هر 10000نفر یه نفر سرش تو ورقه خودشه


به بهانه مهرگان...

ایرانیان باستان،که جزء متمدین ترین مردمان روزگار خود بوده اند،در طی سال،روزهای خاصی داشتند که در این روز ها آداب و آیین های مخصوصی به جای می آورد  با ظهور زرتشت ، این پیامبر بزرگ ایرانی که سرشار از پند ها و اندرز های اخلاقی برای مردمانش بود،ای آیین ها با مذهب ودین زرتشت آمیخته شد و رنگ و فضای مذهبی به خود گرفت.البته با توجه به تمدن چندین هزاره ی این سرزمین کهن بی شک مراسم و با ورهای فراوانی،غیر از آنچه در این نوشتار مطرح نیز بوده است.برگزاری جشن و سرور در هر ماه نزد ایرانیان و نشان می دهد که مردمان این سرزمین ،جدا از اهمیت دادن به مذهب و آیین های مذهبی،مردمانی شاد و پر نشاط بودند.و شاید یکی از مهمترین دلیل های موفقیت وپیروزیهای چشمگیرایرانیان باستان در آن روزگاران،همین شادی ونشاط و برخورداری از روحیه ای قوی بوده است.پیشینه اکثر جشنهای ایرنیان چه آنهایی که مرسومند وچه آنهایی که فراموش شده اند ریشه در آیین زرتشت دارد.ما هم به مناسبت این روزها که مصادف است با جشن مهرگان بزرگترین جشن ایرانیان بعد از نوروز نگاهی گذرا به بعضی از این جشن ها می پردازیم و همچنین ای جشن را به تمامی ایرانیان تبریک می گوییم .


ادامه مطلب ...

دانلود رایگان دفترچه راهنمای پذیرش دانشپذیر مقطع کارشناسی ارشد

  دانلود رایگان دفترچه راهنمای پذیرش دانشپذیر مقطع کارشناسی ارشد فراگیر نوبت دوازدهم دانشگاه پیام نور سال ۱۳۹۱


 

دانلود رایگان دفترچه کارشناسی ارشد فراگیر پیام نور نوبت دوازدهم آزمون سال ۹۱
پذیرش بهمن ۹۱ و مهرماه ۹۲  

لینک مستقیم

برای دانلود رایگان دفترچه کارشناسی ارشد فراگیر پیام نور نوبت دوازدهم کلیک کنید فایل pdf / حجم فایل ۲ mb

لینک کمکی :

arshad.pdf
View Download
دانلود دفترچه کارشناسی ارشد فراگیر 91 پیام نور 2086k

 

دانلود رایگان دفترچه راهنمای پذیرش دانشپذیر مقطع کارشناسی فراگیر نوبت ۲۴ دانشگاه پیام نور سال



دفترچه کارشناسی فراگیر پیام نور آزمون سال ۹۱
پذیرش بهمن ۹۱ و مهرماه ۹۲  

 

لینک مستقیم : برای دانلود رایگان دفترچه کارشناسی فراگیر پیام نور نوبت بیست و چهارم کلیک کنید
فایل فشرده شده / حجم فایل ۴.۶ mb
برای دانلود رایگان دفترچه کارشناسی فراگیر پیام نور نوبت بیست و چهارم کلیک کنید فایل pdf / حجم فایل ۶ mb

لینک کمکی: 

Karshenasi-۹۱.pdf
View Download
دانلود رایگان دفترچه کارشناسی فراگیر 91 پیام نور نوبت بیست و چهارم - پذیرش بهمن ۹۱ و مهر ۹۲ 6193k

 

 

 

 

 

 

 

 

دانلود رایگان دفترچه راهنمای پذیرش دانشپذیر مقطع کارشناسی ناپیوسته (کاردانی به کارشناسی) فراگیر نوبت پنجم دانشگاه پیام نور سال ۱۳۹۱

دانلود رایگان دفترچه کارشناسی ناپیوسته فراگیر پیام نور نوبت پنجم آزمون سال ۹۱
پذیرش بهمن ۹۱ و مهرماه ۹۲
 

لینک مستقیم :

برای دانلود رایگان دفترچه کاردانی به کارشناسی فراگیر پیام نور نوبت پنجم کلیک کنید
فایل pdf / حجم فایل ۱.۳ mb


لینک کمکی :

 
Karshenasi-napeyvasteh-9۱.pdf
View Download
دانلود رایگان دفترچه کارشناسی ناپیوسته فراگیر 91 پیام نور نوبت پنجم - پذیرش بهمن ۹۱ و مهر ۹۲ 1363k

دنبال خدا نگرد


به دنبال خدا نگرد...

خدا در بیابانهای خالی از انسان نیست ...

خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست ...

خدا در مسیری که به تنهایی آن را سپری می کنی نیست ....

خدا آنجا نیست ...

به دنبالش نگرد...

خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست...

در قلبی است که برای تو می تپد ...

خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد ...

خدا آنجاست ...

خدا در خانه ای است که تنهایی در آنجا نیست ، در جمع عزیز ترین هایت است ...

خدا در دستی است که به یاری می گیری ...

در قلبی است که شاد می کنی ...

در لبخندی است که به لب می نشانی ...

خدا در بتکده و مسجد نیست ...

لا به لای کتاب های کهنه نیست...

این قدر نگرد...

گشتنت زمانی است که هدر می دهی ...

زمانی که می تواند بهترین ثانیه ها باشد...

تجربه

سلام

من یه زمونی 1دختر خیلی پاک بودم انقدر که حتی با1پسر حرف هم نمی زدم تو20سالگی با1پسر آشنا شدم کسی که زیادی جانماز آب می کشید از خدا وپیغمبر دم می زد عاشق همین چیزاش شدم گفتم پاکه م3فرشته مدتی بعد به بهانه های مختلف و سرطان وبی پول ازم پول گرفت از استخونم بریدم دادم بهش چون واقعا خودمون تو مضیقه ایم بعدها گفت 1صیغه بین هم بخونیم که رابطه مون گناه نباشه خلاشه بین خودمون خوندیم بعدش گفت باید تنتو ببینم وگرنه به گناه میوفتم وظیفه توئه و....بعد1ماه بالاخره عکس لختمو دادم بهش .............
بگذریم که چها به من گذشت
بعد ازچندماه فهمیدم طرف زن داره وحامله هم هست زنش دختر گردن کلفتای مجلسه
خیلی داغون شدم خدا رو شکردستش بهم نخورد بعدها در کمال پررویی بم پیشنهاد ازدواج داد و......
حالا حس می کنم خیلی ناپاکم که 1ی تنمو دیده از احساسات جنسیم باخبر شده نه پولم ودا د نه....
دایما هم اس میداد می زنگسد که فقط باتنت حال می کنم
خیلی عصبی شدم
انگار کثیف ترین دختر رو زمینم
از خدا مرگ می خوام
1ماه پیش پسری بهم پیشنهاد ازدواج داد واقعا به دلم نشست
اما
وحشت داشتم از آینده
قضیه رو بهش گفتم
گفت براش مهم نیس ومن ناپاکی نکردم و طرف ناجور بده وقول می ده هرگز این قضیه رو به روم نیاره
وطرف نمی تونه با عکسام کاری کنه و.........
اما ته دلم دلهره دارم ونمی تونم خودمو ببخشم خانواده ام هرگز منو نمی بخشن اگه بفهمن
من ادم صادقیم شاید ماهی1دروغ بگم نه بیش تر
من از نظر سکسی جذابم عاشق سکسم اما فقط با کسی که عاشقشم
اما واقعا شاید وصله ناجور بهم خورده
خدا می دونه که بی عفت نیستم اما
واقعا شبا خواب آروم ندارم دایم گریه می کنم وبه خودم واون پسره لعنت می فرستم می ترسم آبروم بره عفتم بره .

حقیقتی پنهان

در اتاقو قفل کرد
پرده پنجره اتاق رو کشید
نشست روی صندلی
ُسیگار نیمه کشیده شو برداشت و پک عمیقی بهش زد
تاریکی و دود بود که در هم می آمیخت
و مرد , با چشم های نیمه باز و سرخ ,
به این هم آغوشی رخوتناک , نگاه می کرد
دود سفید و تنبل سیگار , مواج و ملایم , در آغوش تاریکی فرو می رفت و محو میشد
انگار تاریکی , دود رو می بلعید و اونو درون خودش , خفه می کرد
مرد از تماشای این هماغوشی بی رحمانه , سرگیجه گرفت و به سرفه افتاد
....
روزهای اول گل سرخ بود و چشم ها
لرزش خفیف لب ها بود و نگاه های پر از ترانه
شنیدن بود و تپیدن
عشق بود و رعشه های خفیف و گرم زیر پوستی
روزهایی که همه چیز معنای خاصی داشت و سلام ها مثل قهوه داغ ,
در یک بعد از ظهر سرد زمستان , حسابی , می چسبید
تعریف مرد , از عشق , دوست داشتنی فرا تز از مرزهای منطق بود و زن ,
عشق را به ایثار دل , تفسیر می کرد
مرد , که هیچگاه عاشق نشده بود ,
از گرمای با او بودن ,
لذت می برد
و حس می کرد چیزی در درونش متحول می شود
و زن , مدام لبخند می زد ,
و گاهی چشم هایش از هیجان , مرطوب میشد و دستهایش مرتعش از لمس با هم بودن ,
دستهای مرد را در آغوش میکشید
روزهای اول , همیشه زیباست
مثل روز اول خریدن یک کفش چرم براق
مثل روز اول مدرسه
مثل روز تولد
هر تماسی , پر بود از فدایت شوم ها و دوستت دارم ها و بی تو هرگز
و هر نگاهی , لبریز بود از تمنا و خواستن و نیاز
زن , مثل بهار شده بود ,
پراز طراوت و تازگی و تبسم های پنهان همیشگی
و مرد , شاد تر از تمام روزهای تنها بودنش , راست قامت و بی پروا
روی این وسعت سفید , لکه ای هم اگر بود , محو بود و مبهم
یا اگر خیلی هم بزرگ بود ,
به چشم هیچکدامشان , نمی آمد
شعرهای عاشقانه بود و وعده های مخفیانه
.....
روزهای خوب , زود می گذرد
قانون " بودن " همین است
روزهای خوب , عمرش , مثل عمر پروانه هاست
کوتاه و زیبا
و روزهای خوب , کم کم , تمام میشد
مرد ؛ باز , آهسته , به زیر لب ترانه های غمگین می خواند
و زن , تبسم های کنج لبش را , گم کرده بود
تکرار و تکرار و تکرار
شاید همین تکرار بود که همه چیز را فدای بودن خویش کرده بود
و شاید هم , با هم بودن ها , بوی کهنگی و نم گرفته بود
هر چه بود , مثل سرم

نظر یادت نره

قلبم مال تو

پسر  به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم
تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی...شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید...

چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید..درضمن این نامه برای شماست..!
دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و درون آن چنین نوشته شده بود:



سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت)

دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود..
آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم...

نظر یادت نره

پسر عاشق

دختر با نا امیدی و عصبانیت به پسر که روبرویش ایستاده بود نگاه می کرد کاملا از او نا امید شده بود از کسی که انقدر دوستش داشت و فکر می کرد که او هم دوستش دارد ولی دقیقا موقعی که دختر به او نیاز داشت دختر را تنها گذاشت از بعد از پیوند کلیه در تمام مدتی که در بیمارستان بستری بود همه به عیادتش امده بودن غیر از پسر چشمهایش همیشه به دری بود که همه از ان وارد می شدند غیر از کسی که او منتظرش بود حتی بعد از مرخص شدن از بیمارستان به خودش گفته بود که شاید پسر دلیل قانع کننده ای داشته باشد ولی در برابر تمام پرسشهایش یا سکوت بود یا جوابهای بی سر و ته که خود پسر هم به احمقانه بودنش انها اعتراف داشت تحمل دختر تمام شده بود به پسر گفت که دیگر نمی خواهد او را ببیند به او گفت که از زندگی اش خارج شود به نظر دختر پسر خاله اش که هر روز به عیادتش امده بود با دسته گلهای زیبا بیشتر از پسر لایق دوست داشتن بود دختر در حالت عصبی به پهلوی پسر ضربه ای زد زانوهای پسر لحظه ای سست شد و رنگش پرید چشمهایش مثل یخ بود ولی دختر متوجه     نشد چون دیگر رفته بود و پسر را برای همیشه ترک کرده بود .                                                      
دختر با خود فکر می کرد که چه دنیای عجیبی است در این دنیا که ادمهایی مثل ان غریبه پیدا می شوند که کلیه اش را مجانی اهدا می کند بدون اینکه حتی یک تومان پول بگیرد و حتی قبول نکرده بود که دختر برای تشکر به پیشش در همین حال پسر از شدت ضعف روی زمین نشسته بود و خونهایی را که از پهلویش می امد پاک می کرد و پسر همچنان سر قولی که به خودش داده بود پا بر جا بود او نمی خواست دختر تمام عمر خود را مدیون او بماند ولی ای کاش دختر از نگاه پسر می فهمید که او عاشق واقعی است

نظر یادت نره

تو برای من فرق داشتی!

اندکی عاشقانه تر زیر باران بمان ، ابر را بوسیده ام تا بوسه بارانت کنم .

 

روزی که عشق را قسمت کردند پرواز را به تو دادند ، قفس را به من ساز را به تو دادند ، غم را به من و من تشنه ی کویر دشت بارانم ، مانند طایفه ی خاک می مانم و دشمن طوفان من هر شب این ساز را به بهانه ی تو به صدا در می آورد .

 

با اجازه روغن ماشینتو عوض کردم به جاش خون جگرمو ریختم تا هر وقت استارت می زنی به عشقت بسوزم .



 

او خود را در کویر قلبت کاشت تا بهارش کنی ، پس با گوهر وجودت آبش ده تا بهارت کند و برای کویر قلبت گل دهد

کاش نامت را با خط بریل مینوشتند صدا کردنت کافی نیست شکوه اسم تو را باید لمس کرد

 

تمنا دارم از اسمان که اگر حتـــــی قطره ای خوشبختی بارید ، بر روی گونـــــه تو باشد

 

بچه که بودیم از تکلیف میترسیدیم… بزرگ که شدیم از بی تکلیفی…

 

نمیگم تو دلمی چون تو دلم پر از غمه  نمیگم تو گلمی چون عمر گل خیلی کمه نمیگم تو جونمی جونم برات خیلی کمه فقط میگم تو اونی که مثل تو خیلی کمه

خندیدن خوب است   قهقهه عالی است ! گریستن ادم را ارام میکند اما… لعنت بر بغض…!

 

هر قدر رفاقت بکنم می ارزی / اظهار صداقت بکنم می ارزی / انقدر عزیزی تو برایم ای دوست / صدبار که یادت بکنم می ارزی

 

زیر سایه بون چشمات تو شبستون نگاهت یه جایی گوشه اشکات مچ عشقتو میگیریم بین پاییزو زمستون انتتظارو  نم بارون  میون نامهربونی تا بخوای برات میمیرم

 

وزیر جهاد کشاورزی اعلام کرد: گلهایی که شکوفه نمیدن حداقل پیام بدن


ای کاش در چشمهایت تردید را دیده بودم ، یا از همان روز اول از عشق ترسیده بودم ، ای کاش آن شب که رفتم از آسمان گل بچینم ، جای گل رز برایت پروانگی چیده بودم ، گل را به دست تو دادم حتی نگاهم نکردی ، آن شب نمی دانی اما تا صبح لرزیده بودم ، حالا تو را به شقایق دیگر بیا کوچ کافیست ، جای تو بودم اگر من این بار بخشیده بودم

 

توی باغا گل سرخی توی آسمون ستاره ، جایی رو سراغ ندارم که نشون از تو نداره .

 

قابله ها و کفن ها خوب می دانند که زایش دشوار است و مرگ فرومایه است و زندگی تنها آزمون در این میانه است ، چرا با شکایت و غرولند سفر می کنیم چون هیاهویی در دل ستارگان ؟ آیا بعدی گم شده است ؟ بعد گمشده عشق نیست ؟

 

دوست داشتن اولین راه عاشق شدن نیست بلکه بهترین است . (ویلیام شکسپیر)




دوباره فال حافط و دوباره توی فالمی ، همیشه در خیالتم اگرچه بی خیالمی .

 

بهترین لحظه ، لحظه ایه که فکر می کنی فراموشت کردم ، بعد یه اس ام اس از طرف من برات میاد که نوشته می میرم برات .

 

در زمانی که وفا قصه برف در تابستان و صداقت گل ناپیداییست به که باید گفت ، با تو خوشبخت ترین انسانم ؟

 

اگه یه روز حس کردی نیا و آدماش به تو اخم کردن ، دلیلشو تو لب های بدون لبخند خودت جستجو کن .

لحظه لحظه های زندگی را سپری می کنیم تا به خوشبختی برسیم ، غافل از اینکه خوشبختی در همان لحظاتی بود که سپری شد . (دکتر شریعتی)

 

عاقل مباش که غم دیگران خوری ، دیوانه باش تا دیگران غمت خورند !

 

دوستی تنها برآیند نیاز ما نیست ، از خود گذشتگی نخستین پایه ی دوستی است . (ارد بزرگ)

 

دوستان فراوان نشان دهنده ی کامیابی در زندگی نیست ، بلکه نشان نابودی زمان به گونه ای گسترده است (ارد بزرگ)

عشق چون درختی است که رشد می کند و ریشه های عمیقی در وجود ها می دواند و بر قلب شکسته ای شاخ و برگ می دواند تا لبخند بزند . (ویکتور هرگو)

 

دوستی یعنی برادر خواهری ، یعنی دو روح که چون انگشتان دست بهم نزدیک اند ولی در هم نمی آمیزند . (ویکتور هوگو)

 

عشق یعنی یک روح در دو بدن ، عشق موهبت آسمانیست . (ویکتور هوگو)

 

بیا زندگی را بدزدیم ، آنوقت میان دو دیدار قسمت کنیم ، بیا زودتر چیزها را ببینیم . (ترجمه اشعار خارجی)


بند بند دل بنده به بنده بند دلت بنده دلبنده دل بنده دلم خیلی برات تنگه

 

این روزها شیرین میزنم بی انکه پای فرهادی در میان باشد

 

اونقدر که فکرشو میکنی دوست ندارم ،‌چون اونقدر دوستت دارم که نمی تونی فکرشو بکنی.

 

وقتی دلتنگ تو میشوم ، عطر تنت را میخواهم ، من به باد هم التماس میکنم ، خدا که جای خود دارد…


با یه عالمه فاصله از خودم انتظار دارم به تو برسم  از اول هم ارزوهایم محال بودند

 

به سلامتی کسی که اتیش معرفتش جنگل بی معرفتا رو خاکستر کرده…

 

در بازی دل ، نگاه من مست تو بود ،‌برگ دلم شکسته پابست تو بود ، من شاه دلم را به زمین انداختم ،‌اما چه کنم که تک دل دست تو بود