گاهی دِلَتـْــ از زَنانگی مـے گیـرَد...

میخواهـی کودَکــْ باشے

دُختـر بَچـه اے کــه

به هَـر بَهــآنـه اے بـه آغوشـی پَنـاه می بَـــرَد

و آسوده اشکــ می ریــزَد

زَטּ کـه باشی،

بایـد بُغضهای زیـادے رآ بی صــدا دفـטּ کُنـی ....!!!

سلام بچه ها خوبید ؟ ببخشید اگر هی نظر میدید و من جواب نمیدم..... هر چی مینویسم بعد که میام براتون بفرستم اون کادری که باید یه رمزی رو وارد کنیم نمیاد هر چی هم show picture رو میزنم بازم نمیاد اگه میشه راهنماییم کنید اها راستی هر کس هم خواست منو لینک کنه مشکلی نیست میتونه منو با عنوان وبم بلینکهتا منم بعد که مشکلم برطرف شد لینکش کنم

بوی شب بو ، عطر عید / شاخه های سبز بید
ماهی و تنگ بلور / حسرت و اشک و عبور
هفت سینی در سراب / حرفهایی ناحساب
میشود نو روزگار ! / میرسد صبج و بهار !
کاش من هم نو شوم / یا که اصلا تو شوم
تا که از نور حضورت / هاله یا پرتو شوم

پیشاپیش عید همتون مبارک عزیزانم

و شاید سالها بعد.....

بی تفاوت از کنار هم بگذریم و....

در دلم بگویم:....

ان غریبه!چه قدر آشنای خاطراتم بود....!

مـَטּ اینجآیَمـ..!

× جآیـے ڪِـﮧ وَقتِـ رَفتَنَت ایستآدِهـ بُودے وُ نِگــــ♥▒♥ــآهَمـ مـے ڪَردے..!

× آمَدِه اَمـ تآ بِبینَمـ اَز اینجآ چِگُونِــﮧ بُودَمـ ..

× ڪِـﮧ تُو اَشکـ هآیَمـ رآ نَدیدے..!!!!

سخت ترین دو راهی، دوراهی بین فراموش کردن و انتظار است.

گاهی کامل فراموش می کنی

و بعد می بینی که باید منتظر می‌ماندی

و گاهی آنقدر منتظر می مانی

تا وقتی که می فهمی زودتر از این‌ها باید فراموش می کردی...

פֿـیـآبـآنے] بـِבפטּرَهگـُـذَر...

نیمڪَتـ هـآے פֿــآلے...

تـآڪسے هـآے بـِבפּטּ سَـرنِشیـטּ...

فِنجــانےפֿـآلے اَز قَهــפּه...

سیگــارےפֿـامــפּشـ...

✘[مَــטּ] نیـز تَنهــآیَمـ...!✘

روزے میــرسَـב


بـــے هیــــچ خَبـــَـــرے


بــآ کولـــﮧ بــــآر تَنهـــآییـَمــ


בَر جـــآده هــآے بـے انتهــــآے ایـלּ בنیــآے عَجیـبــــ


رآه خــــوآهمــ افتـــــآב


مَـــלּ کـــﮧ غَریبـــــمــ


چــﮧ فَــــرقے בآرב

کجـــــآے ایـــن בنیــــــآ بـآشــــمــ


همــه جــــآے جهــــآלּ

تنهـــــآیے بــــآ مَـــלּ استـــ…

slm d0st jooniam ye chand ro0oziyo nemitonam biam shoma ha ham na k bi marefat beshino nazar nadina mikham vaqtii bargashtam ba didane nazaraye shomaa sare hal tar besham

بَدتریـــن دَرد ، مُــردَن نیست

دل بَــستن به کسیــه که

کــنــآرت نیستـــ ...

بگذار گریه کنم برای عـ ـ ـاطفه اے که نیست

و בنیایے که انجمن حمایت از حیوانات בارב

اما انسان پا برهنه و عریان میـבوב

بگذار گریه کنم برای انسانے که راه کوره هاے

مریخ را شناخته است اما هنوز!

کوچه هاے בلش را نمے شناسـב!!

دیشب در جاده های سکوت ، در ایستگاه عشق ، هر چه منتظر ماندم کسی برای لمس تنهاییم توقف نکرد و من تنهاتر از همیشه به خانه برگشتم . . .

دنیا اونقد کوچیکه که آدمایی رو که ازشون متنفری هر روز میبینی
ولی اونقدر بزرگه که اونی که
دلت
می خواد رو هیچوقت نمیبینی …

به من گفت برو گورِت رو گم کن …
و حالا هر روز با گریه به دنبال قبر من می گردد !
کاش آرام پیش خودت و زیر زبانی می گفتی :
“زبانم لال !”


در دنیا تن مرد و نامرد هر دو یکی ست،
روزگار باید گذشت تا بدانی مرد کیست....

قول داده اَم......

قول داده اَم...

گاهـــﮯ

هَر اَز گاهـــﮯ

فانـــوس یادَت را

میاטּ ایـטּ کوچه ها بـﮯ چراغ و بـﮯ چلچلـﮧ، روشَـטּ کنَم

خیالـت راحـَــت! مَـטּ هَماטּ منـــَــم؛

هَنوز هَم دَر این شَبهاے بـﮯ خواب و بـﮯ خاطـــِره

میاטּ این کوچـﮧهاے تاریک پَرسـﮧ میزَنـَم

اَما بـﮧ هیچ سِتاره‌ے دیگـَرے سَلام نَخواهــَـم کَرد...

خیالت راحت...

وقتی کسی را دوست داری

فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود

…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*

وقتی کسی را دوست داری

در کنار او که هستی ، احساس آرامش می کنی

…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*

وقتی کسی را دوست داری

با شنیدن صدایش ضربان قلب خود را در سینه حس می کنی

…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*

وقتی کسی را دوست داری

زمانی که در کنارش راه می روی احساس غرور می کنی

…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
وقتی کسی را دوست داری

تحمل دوری اش برایت سخت و دشوار است

…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*

وقتی کسی را دوست داری

شادی اش برات زیباترین منظره دنیا وناراحتی اش سنگین ترین غم دنیاست

…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*

وقتی کسی را دوست داری

دیگه واژه تنهایی برات بی معناست

…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*

وقتی کسی را دوست داری آرزوهایت آرزوهای اوست

به راستی دوست داشتن چه زیباست ؟

ای کاش به دل کسی پا نمی گذاشتیم و
کسی به دلمون پا نمی گذاشت
ای کاش اگه کسی به دلمون پا گذاشت دیگه
دلمون تنها نمی گذاشت
ای کاش اگه یه روز دلمون رو تنها گذاشت
رد پاشو روی دلمون جا نمی گذاشت.......

گآهـــے ..........

گآهـــے خیآلـ میکـُنَم روی

دَستــِ خُدا مآنده اَم . .

خَسته اش کرَده اَم

خودَش هَم نمـــے دانـَد

بآ مَن چه کُند . . . !

حکایت کسی بود که عاشق دریا بود اما قایقـــــــی نداشت…


دلباخته سفر بود اما همسفـــــــر نداشت…


حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجــــــه نزد…


زخم داشت اما ننالیـــــــــــــــــــد…


گریه کرد اما اشک نریخـــــــــــــــــت…


حکایت من حکایت کسی بود کــــــــــــــــــه…


پر از فریاد بود اما سکوت کرد تا همه ی صداها را

بشنـــــــــــو د…

دیگـــــرباور نخواهــــم کرد عـــشق را

ای کاش هیچ گاه نگاهمان با هم آشنا نشده بود...
ای کاش هرگز ندیده بودمت و دل به تو ای دل شکن نمی بستم.
ای کاش از همان ابتدا، بی وفایی و ریا کاری تو را باور داشتم انتظار باز آمدنت،
بهانه ای برای های های گریه های شبانه ام شد و علتی برای چشم به راه دوختن
و از آتش غم سوختن و دیده به درد دوختم...

امّا امشب می نویسم تا تو بدانی که دیگر با یادآوری اولین دیدارمان چشمانم پر از اشک نمی شود.
چون بی رحمی آن قلب سنگین را باور دارم.

امشب دیگر اجازه نخواهم داد که قدم به حریم خواب ها و رویاهایم بگذاری...
چون این بار، ((من)) اینطور خواسته ام، هر چند که علت رفتن تو را نمی دانم
و علت پا گذاشتن روی تمام حرفهایت را...

باور کن...

که دیگر باور نخواهم کرد عشق را... دیگر باور نمی کنم محبت را...
و اگر باز گردی به تو نیز ثابت خواهم کرد...

نــــگار

سلام دوستان گلم ببخشید این چند روزو نبودم اخه کیبوردم خراب شده بود اما الان دیگه okشده

راستـــــــــــــــیـ بچـه ها ولـنـتــایـنـــ مـبــارکــــــ

اوטּ لحــظﮧ کـﮧ گفتے :

یکـــے بهتــــر از تــــو رو پیــــدآ کــــردم

یــــآد اون روزآیے افتــــآدم

کـﮧ بــﮧ 100تــــآ بهــــتر از تــــو گفتــــم

مــــטּ بهــتــرینو دآرمـ .... !


ترجیح مــیدهم همــه را غریبــه صـدا کنم!

تا وقتــی از پشت خنجر میزننـد؛

با خودم بگویم: بـی خیال..

از غریــــــــبـــــــه بیش از ایـن انتظاری نیست...!


نِــگـاهِــتـ رو بــِ روتــ بآشــهــ

نــَبــینهــ اَشــکـِ چشـ ـمــآمـــو

نِمـــیگــَمــ بــِــتـ خُــداحافـِـظـ

نِمــــیزارهـ פֿـــבا تــنهــاستـــ

بــزار با حــِـســِ دِلـتــَــنــ ـگــی

فَــرامـــوشِــتـ کُـنــَمـ دیگــهـ

کـــِنـآرِ همــ نــَـشُــב بآشــیمـ

بایــَـد رد شیمـ زِ هَمــدیــگــهـ

حَقیقتـ ــ ــ اینــ ـﮧ کــ ــ ـﮧ

هـَـ ــ ــر چــ ـے مــهــ ـَربـ ــوטּ تـَ ــر بــاشـ ــے...

بیشتـَـ ــ ــر بِهتـ ــ ــ ضُلمـ ــ مــ ـےکُنــטּ...

هــ ـَـ ـر چــ ـے صــ ـادق تـَ ــر بـ ـاشـ ــے...

بیشتـ ـ ـر بِهتـ ــ ـ دروغ مــ ـے گـَــטּ...

هـــَ ـ ــر چــ ـے خــ ـودتــ ـو خــ ـاکـ ـے تَـ ـر نِشــ ـوטּ بِــבے...

واسَتـ ـ ــ کَمتــ ـ ـر ارزش قائلَنــ ــد...

هـ ــر چــ ــ ـی قلبتــ ــو اسُـ ــوטּ تَـ ـر در اختیـ ـ ـار بِــ ـزارے...

راحتــ ــ تـَـر لــِ ـهش مـ ـے کــنن...

و اگـ ــر بـ ــدوننــد کــ ــ ـﮧ منتظـ ــرے و بِهشــ ـوטּ احتیــ ـاج دارے...

انــ ـدازه یــ ـه دنیـــ ـــ ـا ازتـــ فـــ ـاصلــه مــ ــے گـــیــرنـ ــد

دلتنگى
خیابان شلوغى است
که تو در میانه اش ایستاده باشى
ببینى مى آیند
ببینى مى روند
و تو همچنان
ایستاده باشى........