ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 |
مــن او را به دل گرفتم
و او از من به دل …
.
در “آی سی یو” ، عزرائیل به بیمار گفت : “آی سی یو”
.
چون خودش «کر» بود ،
خیال می کرد که مردم «لال» هستند.
.
«ناله» اگر «نـا» نداشته باشد «لـه» میشود …
.
تا ســاعتم پیــژامه نپوشد شب نمــیخوابد …
.
حق نفس کشیدن را از ماهی سلب کردند
تا زنـــــده بماند …
.
گــرسنه دعا میکند نمازش “غذا” شود …
.
هرچی فکر میکــنم یادم نمی آید فردا چـه اتفاقی افتاد …
.
شب ٬ صــبح را از خــواب بیدار مــیکند !
.
هر وقت از خــودش خـجالت میکشید
با چشم بسته به آیینه نگاه می کرد …
مــن او را به دل گرفتم
و او از من به دل …
.
در “آی سی یو” ، عزرائیل به بیمار گفت : “آی سی یو”
.
چون خودش «کر» بود ،
خیال می کرد که مردم «لال» هستند.
.
«ناله» اگر «نـا» نداشته باشد «لـه» میشود …
.
تا ســاعتم پیــژامه نپوشد شب نمــیخوابد …
.
حق نفس کشیدن را از ماهی سلب کردند
تا زنـــــده بماند …
.
گــرسنه دعا میکند نمازش “غذا” شود …
.
هرچی فکر میکــنم یادم نمی آید فردا چـه اتفاقی افتاد …
.
شب ٬ صــبح را از خــواب بیدار مــیکند !
.
هر وقت از خــودش خـجالت میکشید
با چشم بسته به آیینه نگاه می کرد …
وقتی دریای چشمهایش طوفانی میشد ،
مـــــوج اشــــک بیرون میریخت …
.
چون مادرش لال بود
به زبان پدری صحبت میکرد …
.
ماهی ها خوشبخت اند چون هیچکس اشکشان را نمی بیند …
.
بازداشتگاه عکسها ، آلبوم است …
.
در نزاع بین اعداد منفی و مثبت ،
صفر خود را بی طرف اعلام نمود …