کلبه تنهایی دانشجویان

بروزترین و بهترین پاتوق تفریحی سرگرمی و دانشجویی

کلبه تنهایی دانشجویان

بروزترین و بهترین پاتوق تفریحی سرگرمی و دانشجویی

برنامه هفتگی خانم‌های تهرانی

شنبه


مرد(در تماس تلفنی قبل از رسیدن به منزل): دارم میام...راستی عزیزم! شام چی داریم؟


زن: ببین امروز قراره من و نازی با هم بریم «فال قهوه روسی یخ زده» بگیریم. میگن خیلی جالبه،


همه چی رو درست میگه به خواهر شوهر نازی گفته «شوهرت واست یه انگشتر می خره» طرف


رفته 


خونه و گفته و پس فرداش شوهره واسش انگشترو خریده. خیلی جالبه نه؟ سر راه یه چیزی از بیرون


بگیر بیار!



ادامه مطلب ...

خطای دید باور نکردنی!


برترین ها : به تصویر زیر و اسب ها نگاه کنید.


شاید باور این مسئله که این دو اسبی که در تصویر میبینید، کاملاً همرنگ هستند برای شما دشوار باشد، ولی باید حقیقت را پذیرفت که این خطای دید شماست و هر دو اسب همرنگ هستند!

برای اطمینان خود می توانید با نرم افزار های گرافیکی تفاوت رنگ آنها را تست کنید.

خاطرات بامزه



اعتراف می کنم بچه که بودم و تازه مسواک زدن رو یاد گرفته بودم، موقع مسواک زدن به جای این که مسواک رو تکون بدم، سرم رو با شدت در جهات مختلف تکون می دادم و مسواک رو همین طور ثابت نگه می داشتم. اعتراف می کنم تا یه ربع بعد از مسواک زدن سرم گیج می رفت!

اعتراف می کنم وقتی بچه بودم، معلم بهمون گفت قرآن کریم بیارید. وقتی اومدم خونه، ما قرآن مجید داشتیم. من هم گریه می کردم که قرآن کریم می خواهم.

یه بار سر کلاس بودم تو مدرسه. از معلم اجازه گرفتم برم بیرون فکرم مشغول بود بعد به جای این که در رو باز کنم برم، در زدم! یعنی کلاس منفجر شدا منم پخش شدم رو زمین بیشتر از همه می خندیدم!

 پسرخاله ام رفته بوده خواستگاری. توی صحبت دو نفره دختره بهش می گه: راستش من قصد ازدواج ندارم. پسرخاله ام هم می گه: من هم اومده بودم خونه تون میوه بخورم 

تو تاکسی رفتم بگم آقا خیلی ممنون، پیاده می شم، بلند گفتم: "آقا خیلی پیاده می شم!"

به عنوان یک مهندس می خواستم دیوار رو سوراخ کنم، شک داشتم که از زیر جایی که می خواهم سوراخ کنم سیم برق رد شده باشه، برای این که برق نگیردم فیوز رو قطع کردم، تازه وقتی دیدم دریل کار نمی کنه، کلی غصه خوردم که دریل سوخت!

استاد پرسید چرا سمت راست کلاس همیشه شلوغ تر از سمته چپه؟ گفتیم چون وایرلس این طرف بهتر آنتن می ده! دچار یاس فلسفی شد!

اعتراف می کنم یه بار نزدیکی های ونک تو یه ترافیک بدجور گیر کرده بودم، یهو انداختم تو یه کوچه فرعی و گازش رو گرفتم. ملت هم خیال کردن من بلدم، مثل اسب دنبالم راه افتادند! یه کم این ور اون ور پیچیدم، آخر خوردم به بن بست! خیلی ریلکس ماشین رو ته کوچه پارک کردم رفتم! تا نیم ساعت بعد اون ماشین ها داشتند سر و ته می کردن که از کوچه در بیان!

اعتراف می کنم یه روز بدون ماشین رفته بودم سر کار، ولی سوییچ ماشین توی دسته کلیدم بود. برگشتنی وقتی از اتوبوس پیاده شدم برگشتم در اتوبوس رو قفل کنم!

دیشب داداشم توی خواب هذیون می گفت و جیغ می کشید... رفتم توی اتاق، دیدم بابام بالای سرشه! گفتم: خوب بیدارش کن! گفت: بذار کابوسشو ببینه، این همه پول دی وی دی می ده فیلم ترسناک می گیره، بذار سه بعدیشم ببینه!

ادامه مطلب ...

2012.12.15 ( 25 آذر 1391)

(virus signature database version : NOD32 – v.7803 (15 December Username: EAV-76856487 Password: b5cncvbhsn Username: EAV-76856466 Password: hu7csm5k2x Username: EAV-76856467 Password: ndemxks5nj Username: EAV-76856465 Password: u4ehre5spd Username: EAV-76856461 Password: adebe4p7r4 Username: EAV-76856458 Password: s8mcap34hb

خوبی ما پسرا


تا حالا دقت کردین ما پسرا اینقدر خوبیم

که دخترا به یکیمون بسنده نمیکنن؟؟؟

احساساتم


یکی اومده بود با احساسات من بازی کنه !!

.....


سه هیچ بردمش

همیچین آدم توانمندی هستم من(:

هیچکی مثه من دوست نداره..


یه کلیپ هم علی عبدالمالکی تو پارک خونده و گیتار میزنه واقعن زیباست!

دیشب تا صب گوشش کردم یاد یکی از دوستامم بودم(Yas) اونم گیتار بلده!

پیشنهاد مینکنم دانلودش کتید واقن زیباس


بـــــــــــــرای خوندن متن پـــایین بـــایـــــــد متـــن رو کشیده بخونید

نــــازتــــو میــــکشیـــدم از تـــو چــــی مـیـشــنیدم

چـــــرا بـــــردی از یــــادم بـــیـا بـــرس بـه فــــریـادم

دلـــــمو شــکـستـی بــازم دو بـاره

امــا بــدون چــوب خــــدا صـــدا نـــداره

تــــنـها آرزوم ایــنـه کـــه یـــــه روزم بــرســه

چــشــمای تـــو مــثــه ابــرا بــباره

خــیــلـی بــی رحمــی اونــوقــتـه کــه مــیــفـهمی

هـــیــچــکی مــثـــه مــــن دوســـت نـــداره